ادب در قرآن
دقت در آیات قرآن مجید نشان مى دهد خداوند با آن مقام عظمت هنگامى که با بندگان خود سخن مى گوید: آداب را کاملا رعایت مى کند! جائى که چنین است تکلیف مردم در مقابل خدا و پیغمبرش روشن است.
در حدیثى مى خوانیم : هنگامى که آیات آغاز سوره مؤ منون نازل شد، و یک سلسله آداب اسلامى را به آنها دستور داد، از جمله مسأله خشوع در نماز پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله ) که قبلا به هنگام نماز گاه به آسمان نظر مى افکند دیگرسر بر نمى داشت ، و دائما به زمین نگاه مى فرمود.
اصولا دین مجموعه اى است از آداب : ادب در برابر خدا، ادب در مقابل پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) و پیشوایان معصوم (علیهم السلام )، ادب در مقابل استاد و معلم ، و پدر و مادر، و عالم و دانشمند.
در مورد پیامبر خدا نیز این موضوع تا آن حد مهم است که قرآن صریحا در آیات فوق مى گوید صدا را بلندتر از صداى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) کردن و در مقابل او جار و جنجال راه انداختن موجب حبط اعمال و از بین رفتن ثواب است .
روشن است تنها رعایت این نکته در برابر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) کافى نیست ، بلکه امور دیگرى که از نظر سؤ ادب همانند صداى بلند و جار و جنجال است نیز در محضرش ممنوع است و باذکر این نوع از بی ادبی مسلمانان را از هر گونه بی ادبی بر حذر میدارد.
در آیه 63 سوره نور نیز مى خوانیم : «لَا تَجْعَلُوا دُعَاء الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاء بَعْضِکُم بَعْضًا » ؛ هنگامى که پیامبر را صدا مى زنید با ادب و احترامى که شایسته او است صدا کنید نه همچون صدا زدن یکدیگر.
جالب اینکه قرآن در آیات فوق رعایت ادب را در برابر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) نشانه پاکى قلب و آمادگى آن براى پذیرش تقوى ، و سبب آمرزش و اجر عظیم مى شمرد، در حالى که بى ادبان را همچون چهار پایان بى عقل معرفى مى کند!
حتى بعضى از مفسران آیات مورد بحث را توسعه داده گفته اند مراحل پائینتر، مانند علما و دانشمندان و رهبران فکرى و اخلاقى را نیز شامل مى شود، مسلمانان موظفند در برابر آنها نیز آداب را رعایت کنند. البته در برابر امامان معصوم (علیهم السلام ) این مسأله روشنتر است .
بسیاری از ما اصلا به این نکته حیاتی دقت نمیکنیم به راحتی به دیگران توهین میکنیم و اسمش را شوخی میگذاریم در مقابل پدر و مادر و معلممان به هر نحوی که دوست داشته باشیم صحبت میکنیم و اصلا متوجه شأن آنها نیستیم در کوی و برزن عربده کشان صحبت میکنیم و میخندیم احترام به بزرگترها را سال هاست به دست فراموشی سپرده ایم کی توجه میکند که اسلام سفارش کرده در راه رفتن مراعات بزرگترها را بکنید و پشت سر آنها راه بروید ؟ و به جای این همه بی احترامی و بی ادبی انتظار احترام و ارزش را هم داریم باید آگاه بود کسی که احترام میخواهد باید احترام بگذارد کسی که
ادب میخواهد باید آداب را بداند و رعایت کند .
کوتاه سخن اینکه مسأله رعایت ادب در برابر کبیر و صغیر بخش مهمى از دستورات اسلامى را شامل مى شود که از حوصله این اجمال بیرون است وبا دقت در زندگی آن بزرگواران به عمق این مسئله پی میبریم . در اینجا این بحث را با حدیثى از امام سجاد على بن الحسین (علیهم السلام ) در رساله حقوق در مورد رعایت ادب در برابر استاد پایان مى دهیم ، فرمود:
حق کسى که ترا تعلیم و تربیت مى دهد این است که او را بزرگ دارى ، مجلسش را محترم بشمرى ، به سخنانش کاملا گوش فرادهى ، و رو به روى او بنشینى ، صدایت را از صداى او برتر نکنى ، و هر گاه کسى از او سؤ الى کند تو مبادرت به جواب ننمائى ، در محضرش با کسى سخن نگوئى ، و نزد او از هیچکس غیبت نکنى ، اگر پشت سر از او بد گویند دفاع کنى ، عیوبش را مستور دارى ، و فضائلش را آشکار سازى ، با دشمنانش همنشین نشوى ، و دوستانش را دشمن ندارى ، هنگامى که چنین کنى فرشتگان الهى گواهى مى دهند که تو به سراغ او رفته اى و براى خدا از او علم آموخته اى نه براى خلق خدا.
پذیرش
پذیرش یعنی اینکه بگذاریم همه چیز همین طور پیش برود یا باشد، در حرف ساده است و نتایج آن خوشایند ما نیست. اما تمامی رنجهایی که میکشیم نتیجه مقاومت در برابر «آنچه که هست» و یا مقاومت در برابر میل به پذیرش چیزهایی است که در زندگی روزانه تجربه میکنیم.
فکر نکنید، واکنش نشان ندهید، تجزیه و تحلیل نکنید و...؛ بگذارید خودش درست شود...
اگر به عقب نگاه کنید خواهید دید که ما همه چیز را تجربه میکنیم. هرآنچه که ما تجربه میکنیم، مخلوق ذهنمان است. یعنی چیزی را که در ذهنمان داریم حس میکنیم. تفکر ماست که ما را ناامید، عصبانی، زود رنج یا برعکس خوشحال، شاد و آرام میکند.
همین که متوجه شویم تجربه انواع احساسات امری طبیعی است، در مییابیم تنها چیزی که آنها را طولانی کرده یا کاهش میدهد مبارزه ذهنمان با آنها است. برای مثال: رنجیدن، ترسیدن یا عصبانی شدن احساساتی طبیعی هستند، هر چیزی میتواند آنها را بدتر کند و معمولاً خارج از کنترل شما هستند. همانطور که روزهای خوب و بد میگذرند، این احساسات در صورتی که توجهی به آنها نکنید و اجازه بدهید جسمتان آنها را تجربه کند، به طور طبیعی رفع میشوند. شاید احساسات خوشایندی نباشند، اما طبیعی هستند. آنچه باعث طولانی شدن این احساسات میشود مقاومت ما در برابر آنها است، یعنی زمانی که شروع به مبارزه با آنها کرده و از آنها میترسیم، این احساسات را طولانیتر میکنیم. وقتی در ذهن خود شروع به بحث و جدل میکنیم و با خود میگوییم «نباید چنین احساسی را به خودم راه دهم، میخواهم آرام باشم، چرا اینقدر زود ناراحت میشوم» تمامی این سوالها و فکر مبارزه با آنها، احساسات منفی را طولانی کرده و منجر به عذاب بیشتری میشود و تا زمانی که یک چیزی حواستان را پرت کند و یا همه چیز بعد از ساعتها کشمکش درونی تمام شود، ادامه خواهند داشت.
درباره احساسات مثبت نیز همین طور است. بسیاری از مردم عادت دارند از خودشان بپرسند که چرا احساس خوبی دارند یا در پوست خود نمیگنجند. حقیقت این است که این احساسات هرگز تا ابد دوام نمیآورند و باید از آنها لذت ببریم و آنها را بپذیریم تا به احساسات خوب اجازه بدهیم در تمام جسم مان جاری شوند. این تنها چیزی است که آن را طولانی میکند.
هر چند بسیاری از مردم به دنبال یافتن علت احساس خوبشان هستند، «چرا چنین احساسی دارم؟»، «چگونه میتوانم دوباره چنین احساسی را داشته باشم؟» پاسخ آن شاید ساده باشد اما معمولاً میتواند زاییده چندین عامل مرکب از قبیل سرحال بودن، داشتن آرامش خاطر و یا کمک کردن به دیگران باشد. اما همین که شروع کنید به مورد سوال قرار دادن آن یا جستجوی علت آن، عمر آن را کوتاه کرده و احساسات مثبتتان را از بین میبرید.
یاد بگیرید با عواطف و احساسات خود نجنگید
همین که یاد بگیرید با احساستان مبارزه نکنید، ذهن و جسمتان آرامش طبیعی خود را باز مییابد. بدن ما به گونهای برنامه ریزی شده است که شاد بوده و احساسات مثبت را تجربه کند، ذهن ما [به طور طبیعی] به این سمت و سو گرایش دارد. مطمئناً هر از گاهی احساسات منفی را تجربه خواهید کرد و برایتان خوشایند نخواهند بود. فقط آنها را بپذیرید، به خودتان بقبولانید که این احساس را همین حالا دارید و آنها را مورد سوال قرار ندهید، در ذهنتان با آنها نجنگید، فقط اجازه بدهید این احساسات جریان پیدا کنند و تمام جسمتان را در بربگیرند. همین که این کار را انجام دهید خواهید دید که کمتر و کمتر احساس منفی را تجربه میکنید و ذهنتان به سمت آنچه که بیشتر دوست دارد، یعنی خوشحالی، گرایش خواهد یافت!
درباره احساسات مثبت نیز همین طور است. وقتی احساس خوبی دارید، بینهایت خوشحال هستید، آن را مورد سوال قرار ندهید. یک موسیقی که حالتان را خوب میکند، بگذارید و به چیزهایی بیاندیشید که آنها را میخواهید یا چیزهایی که خوشحالتان میکند. فقط به یاد داشته باشید که این نیز میگذرد، اما توجه داشته باشید که وجود احساسهای بد است که باعث میشود اوقات خوش اینقدر خوشحالتان کند.
کار سختی است، اما پی بردن به مفهوم آن کار سادهای می
باشد. در حالی که شاید ترک عادت بدِ مورد سوال قرار دادن افکار و احساساتمان کار
سختی باشد، اما فقط یک عادت است و با تمرین میتوانیم عادتهای جدیدی را ایجاد
کنیم. ایجاد عادت پذیرش احساسی که دارید، یکی از بهترین کارهایی است که میتوانید
انجام دهید
احترام گذاشتن به دیگران نشانه عظمت وبزرگی:
هر انسانی برای خود احترامی قائل است . زمانی که به عقاید ،کارها وسلیقه های افراد در حد ومحدوده خودشان احترام بگذاریم وسعی نکنیم همیشه در پی رد کردن آنها برآییم دیگران ما را به رسمیت می شناسند چرا که مردم عادتا با کسی که به آنان احترام بگذارندونسبت به ایشان ابرازتوجه وقدردانی کنندانس والفت می گیرندپس برای جلب مردم آنچه می خواهند باید به آنان بخشید . بدیهی است که مردم برای دوستی ورزیدن با افراد مال و منزل نمی خواهند بلکه صرفاً خواهان احترام و بزرگداشت خود از سوی آنان می باشند . چرا که مردم خود را دوست دارند و هر کس برای خودش جهانی دارد مملو از آراء وعقاید و نظرات متعددی که همین عقاید انسانها رااز هم جدا می کند و دنیای هر فردی برای خودش محترم است پس کسی که به آنان احترم بگذارد و به عقاید آنان توجه نماید . دوست می دارند وکسانی را که عقاید آنان را نادیده گرفته و به شخصیت آنان احترام نمی گذارند نزد آنان هیچ محبوبیتی ندارد .
ممکن است بپرسید چگونه به مردم احترام بگذاریم ؟ چگونه نشان دهیم که به آنان توجه داریم ؟
جواب
اینکه همان طور که بیان شد هر انسانی دارای خصلت یا رفتار و با عقیده و بعدی است
که شایسته ستایش و تمجید است وظیفه ماست که این جنبه های خوب را بیابیم و او را به
سبب داشتن آنها تمجید نماییم . و اگر هم قصد داریم به رد و اصلاح رفتار و افکار
کسی بپردازیم باید از راه مناسبی استفاده کنیم . درابتدا باید به جنبه های شخصیتی
طرف مقابل تا حدودی آگاه شویم ظرفیت او را بسنجیم و آرام آرام او را به اشتباهی
آگاه سازیم و در صورت نیاز راه مناسب را به او پیشنهاد کنیم . در اینجاست که او را
از قصد و نیت نوعدوستی خود آگاه کرده و خود را برای محبوبیت آماده می کنیم
.